درسنامه نحو ( مبادي 4)
عوامل نصب فعل مضارع:
فعل مضارع بعد از حروف ناصبه(اَنْ – لَنْ – كَيْ – اِذَن) منصوب است.
- اََنْ:« اُريدُ اَنْ تكونَ عاقلاً »
اگر « اَنْ » بعد از فعل مفيد علم و يقين بيايد حرف مشبه به فعل مخفف است و فعل مضارع در اين صورت منصوب نيست.
مانند: « علمتُ اَنْ ترجِعُ عندي » .
2. لَنْ: برسر فعل مضارع عامل نصب و نفي است. يعني هم مضارع را منصوب و هم منفي مي كند.
مانند:
لَنْ يَجُودَ البخيلُ. هرگز بخيل بخشيده نمي شود.
3. كَيْ و گاهي لِكَيْ گفته مي شود عامل نصب مضارع و براي بيان تعليل است.
مانند:
اِجْتَهِدْ لِكَيْ تَنجَحْ یعنی بكوش تا رستگار شوي .
4.اِذَنْ وقتي فعل مضارع را نصب مي دهد كه در ابتداي
جمله ي جوابيه قرار گيرد.
مانند:
« اِنْ تََاتَني اِذَنْ اُكْرِمَكَ »
از جهت عمل براي اِذ َن چند شرط است:
- به معني اسقبال باشد .
- در صدر كلام واقع شود .
- بين آن و فعل مضارع كلمه ي فاصله نشود.
نصب فعل مضارع به اَنْ ناصبه ي مقدره :
گاهي فعل مضارع به اَنْ ناصبه ي مقدره منصوب است و آن شش مورد است:
1- بعد از لام تعليل :يعني بعد از لام حرف جركه براي بيان
علت است.
مانند: «جُد لِتَسُوْدَ» يعني بخشش كن تا سروري يابي
كه در اصل جُدْ لِاَنْ تَسُوْدَ بوده است.
- بعد از لام حُجود: آن همان لام تعليل است كه بعد از كان منفي آمده باشد.
مانند:
« ما كُنْتُ لِاَنقُضَ العَهْدَ» يعني من عهد خود را نمي شكستم.
لام حجود را لام تاكيد نيز گفته اند. كه در اصل ما كنتُ لِاَن اَنْقُضَ العَهْدَ بوده است .
3. بعد از حتي ، در صورتي كه حتي به معني لام تعليل و يا به معني الي حرف جر باشد.
مانند : وَ اعبُدْ رَبَّكَ حَتّي ياتِيَكَ اليقينُ
يعني پروردگارت را عبادت كن تا برايت يقين حاصل شود
كه در اصل حَتّي اَنْ ياتِيَكَ اليقينُ بوده است .
4. بعد از اَو: به معني اِلي حرف جر و يا اِلاّ حرف استثنا.
مانند: لَاَسْتَسَهِلَنَّ الصعْبَ اَوْ اُدْرِكَ الُمني .
يعني البته كار مشكل را آسان مي گيريم تا به آرزويم برسم .
5. بعد از فاءَ سببيّه: شرط منصوب شدن فعل مضارع بعد از فاء آمدن كلام منفي يا طلبي پيش آن است.
مانند: جُدْ فتَسُوْدَ يعني بخشش كن براي اينكه به سروري برسي
و يا مانند لاتَكْسَلْ فَتَخْسَرْ يعني تنبلي مكن كه زيان نبيني .
- جمله طلبي بر هفت قسم مي باشد و عبارتند از:
1-امر
2- نهي
3- تمني
4- ترجي
5- تحضيض
6- استفهام
7- عرض
6. بعد از واو به معناي مَعَ يا واو معيّة: در اين مورد نيز بايد بعد از كلام منفي يا طلبي واقع شده باشد
مانند: لا اَزُوْرُك و تَهْجُرَنِي
يعني ترا زيارت نمي كنم با آنكه مرا ترك مي كني
تبصره:
اَن ناصبه از حروف مصدريه است در تمام موارد ششگانه فوق و همچنين موقعي كه بر سر فعل مضارع داخل
شده باشد. فعل مضارع به مصدر تاويل مي شود و فعل مضارع در حكم و معني مصدري است كه به جاي اَن ناصبه و فعل مضارع قرار مي گيرد.
مانند:
اُريدُ اَنْ اَتَعِّلَمَ كه در معني اُريدُ التَعِّلُمَ
و
جُدْ فَتَسُودَ به معني جُدْ لِسيادَتِكَ مي باشد .
انواع ان غیر ناصبه:
n الف) ان مفسّره، علامتش این است که قبل از آن جمله به کار رفته باشد که معنای قول یا حاکی از مقول عنه باشد.مانند: قوله تعالی:فاوحینا الی موسی ان اضرب بعصاک البحر(ای قلنا)
n ب) ان زائده برای تأکید معنای جمله است و غالبا بعد از لمّا زمانیه، بین فعل قسم و واو شرطیه اَن مخففه ی مثقلّه می آید.
لام:
1- لام جحود (جحد):
بر شدت نفی و انکار دلالت می کند و هرگاه بعد از « ماکان» یا « لم یکن» باشد فعل مضارع را نصب می دهد. مانند: « ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم »؛ « لم یکن الله لیغفرلهم »
2- لام تعلیل:
ماقبل لام علت، برای حصول ما بعدش است. « و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزِّلَ الیهم »
n حتی: هرگاه به معنای الی اَن یا کی باشد با توجه به جمله ی ماقبلش فعل مضارع ما بعدش را نصب می دهد. مانند: « کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیظ الابیض...»، « و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم...»
n او: هرگاه به معنای الی ان یا الّا ان باشد فعل مضارع ما بعدش را نصب می دهد. مانند: و ما کان لبشر ان یکلّمه الله الاّ وحیاً او من وراء حجابً او یُرسِلَ رسولاً» ای ( الی ان یُرسِلَ رسولاً ) ، « لا ضربّن المذنبَ او یتوبَ » ای( الَاّ ان یتوب)
n فاء سبب:
هرگاه مسبوق به نفی یا طلب باشد فعل مضارع بعد از خودش را نصب می دهد و فاء سبب گفته می شود چون ما بعد مسبب از ما قبلش است. «لا یُقضی علیهم فیموتوا » 35/36
n توضیح:
طلب ممکن است به صورت نهی، تمنّی، ترجّی، تحضیض، امر، استفهام و عرض باشد.
واو معیت:
هرگاه مسبوق به نفی یا طلب باشد. مانند: فاء سبب، فعل مضارع ما بعدش را نصب می دهد.
n چون معنای ما بعد آن مصاحب معنای ماقبلش است واو مع گفته می شود و علامتش این است که« مع » می تواند جایگزین آن بشود. مانند:«و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین»
برچسبها: عربی, صرف ونحو, ادبیات عرب, قواعد عربی


