دین،اخلاق،ادبیات عرب
 
آگاهی وبصیرت

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۷ توسط جعفرکارگزار

1. جان ديون پورت انگليسى:

وى كتابى تحت عنوان‏Anaplogy for Mohammad and the Koran يعنى عذر تقصير به پيشگاه محمّد و قرآن نگاشته است. او اعتذار غربيان را به پيش‏گاه قرآن و پيامبر اسلام (ص) اعلام داشته است. اين كتاب توسّط سيّد جليل القدر و عاليشأن، شادروان سيد غلامرضا سعيدى (ره) به زبان فارسى ترجمه و چاپ شده است. ما چند مورد از آن كتاب را نقل مى‏كنيم. او گفتارها و انديشه‏هاى ديگر متفكّران غربى را نيز مى‏آورد.

2. توماس كارلايل اسكاتلندى (1881- 1795 م):

«قرآن صدايى است مستقيم از قلب طبيعت، مردم بايد به آن گوش دهند و اگر به چنين كلامى گوش‏ندهند، به هيچ صدائى نبايد إعتناء كنند زيرا همه چيز در برابر آن مانند باد است. من فكر مى‏كنم كه هر كس قرآن را با نظر بصيرت، بخواند قطعا آنرا به صورت ديگرى مشاهده خواهد كرد.»

3. گوته شاعر و دانشمند آلمانى:

«قرآن اثرى است كه بواسطه سنگينى عبارات آن، خواننده در بادى امر رميده مى‏شود و سپس مفتون جاذبه و بالأخره مجذوب زيبائيهاى متعدّد آن مى‏گردد.»

4. گيبون كانادائى (1827- 1773):

يكى ديگر از دانشمندان غربى مى‏گويد:

«از اقيانوس اطلس تا كناره رود گنگ قرآن نه فقط قانون فقهى شناخته شده است بلكه قانون اساسى شامل روّيه قضائى و نظامات مدنى و جزائى و حاوى قوانينى است كه تمام عمليّات و امور مالى بشر را اداره مى‏كند .... 

5. گومب مسيحى: «قرآن با انجيل فرق اساسى كه دارد اين است كه انجيل داراى مكتب و روش فقاهتى نيست بلكه به‏طور كلّى محتويات آن مركّب است:

از قصص، روايات، و بيانات و تحريض و ترغيب بشر از نظر عواطف و احساسات عالى و فداكارى و داراى اخلاقيّات بسيار صحيح و هيچ نوع عامل و رابطه منطقى جالب و جاذبى كه اين معانى را با يكديگر ربط دهد، در آن وجود ندارد، درست بر خلاف قرآن ....»

6. شبلى شميّل لبنانى (1853- 1917 م):

او با شور و شوق و سوزدل خاصّ، احساسات و عواطف خود را به قرآن و آورنده آن، إبراز داشته است گفتار او آن‏چنان از ملاحت و بلاغت برخوردار است كه تكرار شنيدن آن، مغاير فصاحت و مخلّ بلاغت نخواهد بود:

إنّى و إن اك قد كفرت بدينه‏

 

هل أكفرنّ بمحكم الآيات؟

او ما حوت فى ناصح الالفاظ من‏

 

حكم روادع للهوى و عظات‏

و شرائع لو انهم عقلوا بها

 

ما قيّدوا العمران بالعادات‏

نعم المدبّر و الحكيم و انّه‏

 

ربّ الفصاحة، مصطفى الكلمات‏

رجل الحجى، رجل البلاغة و الدهّاء

 

بطل حليف النّصر و الغارات‏

ببلاغة القرآن، قد غلب النّهى‏

 

و بسيفه أنحى، على الهامات‏

من دونه الأبطال، فى كل الورى‏

 

من غائب، او حاضر او آت‏ «5»

     

«گرچه من مسلمان نيستم ولى آيا مى‏توانم به آيات محكم قرآن كفر بورزم؟» «يا به پندها و اندرزهايى كه در آيات آن آمده است و همه بازدارنده نفس از هوى و هوس و همه در پوشش شكوهمندترين واژه‏ها قرار دارد، منكر گردم.

يا به قوانينى كه اگر مردمان آن قوانين را درك مى‏كردند براى تحقّق بخشيدن به عمران و تمدّن به عادات و سنن قبيله‏اى مقيّد نمى‏شدند و آنها را دور مى‏ريختند و به حقايق قرآن متوسّل مى‏شدند.

محمّد بهترين چاره‏ساز درد بشر و بهترين‏فرزانگان بود. او خداوند فصاحت و گوينده گزيده‏ترين سخنان مى‏باشد محمّد يگانه مرد خرد و كشوردارى و هوشمندى بود قهرمانى هم‏پيمان پيروزى و انيس غلبه‏ها.»

محمّد با بلاغت قرآن، به همه خردها چيره گشت و سرها را زير سايه شمشير گرفت. قهرمانان بشر چه گذشتگان، چه معاصران، و چه آيندگان همه و همه در پايه‏اى فروتر از پايه او جاى دارند.»

7. سنت هيلر مستشرق فرانسوى (1795- 1085):

«درباره سبك قرآن مى‏توانيم ما نيز عقيده عموم را قبول كنيم و آن كتاب را شاهكار بى‏نظير لسان عرب بدانيم به اتّفاق اهل عالم جمال صورى اين كتاب برابر با عظمت معنوى آن است ... اين خود بزرگترين صفت قرآن است.

من براى آن شبيه و مانندى در تمام تاريخ مذاهب بشر، نمى‏توانم بيابم. در وصف تأثير بى‏ پايان آن كتاب، در بين متكلمين بزبان عرب همين بس كه آن‏را كلام الهى دانسته و معتقد شدند كه هيچ فرد عربى زبان در هيچ عصر و زمان نتوانسته و نخواهد توانست به آن سبك و اسلوب سخنى بياورد حتّى براى ما بيگانگان كه فهم لطائف و دقائق آن كتاب، جز بوسيله ترجمه، ميسّر نيست.»

8. پروفسور رابرتسون اروپايى:

«قرآن مقدّس در مورد محكوم كردن دوروئى، كينه، تكبّر، غرور، بى‏عدالتى و انواع آن بسيار سخت‏گير و در مورد صفات نيك: از قبيل صبر، حق‏ شناسى، صداقت، و ترس از خدا بسيار مصّر و جدّى است ....» 

9. سرويليام موير، مورخ انگليسى (1905- 1819):

«قرآن كتابى است پر از دلائل سرشار و منطقى است و مسائل بيشمار علمى آن بلندترين گفتار با براهين كامل قطعى درباره خدا و راهنمائى بر عظمت آفريننده بى ‏همتا با ما سخن آغاز مى‏كند. قوانين قضائى و حقوقى و دستورات حياتى و زندگى مقرّرات مذهبى و دينى طورى در آن با عبارات سليس و روان، تنظيم شده است كه خواننده را تحت تأثير سحرآورى خود قرار مى‏دهد.»

10. لامانس آمريكايى:

«اوّل شراره‏اى كه نور از قرآن كريم تابش مى‏نمايد، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است. در كلمه‏ى رحمن به مؤمن اشعار مى‏شود كه خداى سبحان، خداى يگانه است كه نعمت‏هاى خود را بر بندگان خويش و در زندگانى دنيا و حيات جاودانى آخرت، تكميل فرموده است. از اينجا ما حقيقتى را كه شك‏وترديد در آن راه ندارد، خواهيم ديد كه اين قرآن، بزرگترين نورى است كه نور خدا است و آن جز شفقت و مرحمت، چيز ديگرى نخواهد بود.»

11. پروفسور هانرى كربن فرانسوى:

(فيلسوف مباحثه‏گر با علّامه طباطبايى (ره): «اگر انديشه محمّد (ص) خرافى بود، و اگر قرآن، وحى الهى نبود، هرگز جرأت نمى‏كرد بشر را به علم دعوت كند، هيچ بشرى و هيچ طرز فكرى به اندازه محمّد و قرآن به دانش دعوت نكرده‏اند تا آنجا كه در قرآن نهصد و پنجاه بار از علم و فكر و انديشه و عقل سخن به‏ميان آورده است ....»

12. بانو واگليرى دانشمند ايتاليايى:

«كتاب آسمانى اسلام نمونه‏اى از اعجاز است قرآن كتابى است كه نمى‏توان از آن تقليد كرد، نمونه سبك و اسلوب قرآن در ادبيّات غرب سابقه ندارد. تأثيرى كه سبك قرآن در روح انسان ايجاد مى‏كند، ناشى از امتيازات و برترى‏هاى آن مى‏باشد چطور ممكن است اين قرآن كار محمّد (ص) باشد و حال آنكه ما معتقديم محمّد (ص) يك فرد عرب زبان و درس نخوانده بود ما در اين قرآن ذخائر و اندوخته‏هائى از علوم را مى‏بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيّت باهوشترين ومتفكّرترين اشخاص است و بزرگترين فيلسوفان و قوى‏ترين سياست‏مداران بايد در مقابل قرآن، زانوى عجز و ناتوانى به زمين بزنند ....»

13. ولتر فيلسوف و نويسنده فرانسوى:

«من يقين دارم كه قرآن و انجيل را اگر به يك فرد غير متديّن ارائه دهند او حتما اوّلى را خواهد گزيد زيرا كه كتاب محمّد (ص) در ظاهر افكارى را تعليم مى‏دهد كه به اندازه كافى بر مبانى عقلى منطبق است شايد، هرگز قانونى كامل‏تر از قوانين قرآن درباره طلاق وضع نشده باشد.»

14. تولستوى فيلسوف بزرگ روسى (1920- 1828):

«قرآن مشتمل بر تعليمات و حقايق روشن و آشكار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه مى‏تواند از آن بهره‏مند گردد.»

15. ژان ژاك روسو نويسنده فرانسوى (1804- 1876):

«بعضى از مردم بعد از آنكه كمى عربى ياد گرفتند قرآن را خوانده و درست درك نمى‏كنند و اگر مى‏شنيدند محمّد (ص) با آن لغت فصيح و آهنگ رساى عرب آن‏را مى‏خواند هر آينه به سجده مى‏ افتادند و ندا مى‏كردند اى محمّد عظيم! دست ما را بگير و به ساحل شرف و افتخار برسان، ما به‏ خاطر يارى تو حاضريم جان خويش را فدا سازيم ....»

16. واشنگتن ايورنيك آمريكايى:

«قرآن كتابى است كه از حدود اقيانوس اطلس تا بحر كاشمر مردم را در زير سايه همايون و سعادتمند خود نگه‏داشته است.»

17. تئودور خاورشناس آلمانى:

«قرآن با نيروى برهان خود شنونده را مجذوب و شيفته خود مى‏سازد و قلوب را تسخير مى‏كند همين قرآن بود كه ملّت وحشى عرب را معلّم جهانيان كرد.» 

18. گوستاولوبون مورّخ و جامعه‏شناس فرانسوى (1931- 1841):

«قرآن كه كتاب آسمانى مسلمين است منحصر به تعاليم و دستورات مذهبى محض نيست، بلكه دستورات سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است ... شكّى نيست كه در بعضى از جاهاى اين كتاب در فنون شعرى و رموز خطابه و حسن بيان قدرت ‏نمائي هاى شده است كه نظير آن‏را در ساير كتب مذهبى نمى‏توان به‏دست آورد. احكام و تعاليم اخلاقى آن بسيار برجسته و عالى است. خيرات، نيكى، مهمان‏نوازى، اعتدال در خواهشهاى نفسانى، وفا به عهد، اكرام به والدين، اعانت و سرپرستى از بيوه و يتيم، نيكى كردن در مقابل بدى كه در موارد عديده از آن تاكيد به‏ عمل آمده و تمام اين صفات و خصايل حميده تعليم داده شده است، تعليمات اخلاقى قرآن به مراتب بالاتر از تعليمات اخلاقى انجيل است.»

19. فرنس اتيين دينيه فرانسوى (1929- 1861):

«اسلام قوانين طبيعت را آنچنان تنظيم مى‏كند كه هر كدام از قوانين مزبور به طبيعت بشر القاء گردد بى‏شك آنرا با كمال ميل مى‏پذيرد، و روى اين اصل اگر از قرآن تعبير براهنما شود تعبيرى صحيح و بجاست زيرا قرآن بشر را به بهترين روش زندگى رهبرى مى‏كند و او را به نيكوترين هدفها، دعوت مى‏نمايد.» «7»

20. ارنست زنان فرانسوى:

«در كتابخانه شخصى من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى، ادبى، و غيره وجود دارد كه همه آنها را بيشتر از يك‏بار مطالعه نكرده‏ام و چه بسا كتابهايى كه فقط زينت كتابخانه‏ من مى‏باشند، ولى يك كتاب است كه هميشه مونس من است و هروقت خسته مى‏شوم و مى‏خواهم درهايى از معانى و كمال به روى من باز شود، آن‏را مطالعه مى‏كنم و از مطالعه مكرّر آن خسته و ملول نمى‏شوم. اين كتاب، قرآن، كتاب آسمانى مسلمين است ....»

21. لورد هيدلى نويسنده انگليسى:

«قرآن بزرگترين فضيلت و تقوى و نيكوكارى را به برادران مسلم و پيروان اسلام مى‏آموزد در اين موضوع پاى حقيقت و عدالت را سخت بالا گرفته و مى‏گويد مبادا نفرت و خصومت شما اى گروندگان به اسلام نسبت به تقوى از اجراى عدالت و انصاف بازتان دارد سعى كنيد عدل را در هر نقطه و درباره هركس كه باشد مراعات كنيد.

در قرآن مكرّر از توحيد سخن مى‏راند ظاهرا چنين فهميده مى‏شود كه خداوند گذشته از توحيد خلقت، تساوى مردمان را به بشر تعليم مى‏دهد، اجتماع كنونى (سوسياليزم يا كمونيزم و دموكراسى» كه امروزه ضمانت زندگى بشر را عهده‏دار شده‏اند عموما از اين قانون و مساوات و تعميم او سرچشمه گرفته‏اند بنازم به عظمت قرآن و قوانين متين و بى‏نظير او.»

22. ژول لابوم خاورشناس فرانسوى:

«اى مردم در قرآن دقّت كنيد تا حقايق آن بر شما آشكار شود اين همه علوم و فنون كه اعراب كسب كرده‏اند، اين همه كاخ دانش و بينش كه اعراب وحشى، بنياد نموده‏اند، اساس و شالوده آنرا قرآن ريخته است سپس مسلمين بالا برده‏اند و آنگهى اينها همه، نهرى بيش از آن همه انهار بزرگ قرآن نمى‏باشند ....»

23. دكتر پطروشفكى مورخ روسى:

«قرآن تعليمات و احكام و مواعظ و سخنانى است كه محمّد (ص) در زمانهاى مختلف به پيروان خويش از طريق وحى كه از طرف خداوند در حالت خاص به ‏وسيله روح القدس يا جبرئيل بر وى نازل شده بود ابلاغ كرد.

آيات قرآن توسط مؤمنان، بر برگهاى خرما و قطعات استخوان و ندرتا بر پوست حيوانى، نوشته مى‏شد ولى بيشتر آنرا از بر مى‏كردند صحابه پرشور نيز قرآن را از بر كرده و حافظ آن بودند. قرآن براى مسلمانان كتابى است مقدّس و پايه دين ايشان است و همان مقامى را دارد كه تورات در نظر يهوديان و انجيل در نظر مسيحيان دارد. از نظر مسلمانان مؤمن، قرآن برخلاف آنچه دانشمندان اروپايى مى‏پندارند تأليف و پديدآورده محمّد پيامبر (ص) نبوده است بلكه سخنان اصيل (وحى) خداوند است.»

24. ولز، دانشمند و مورّخ انگليسى (1946- 1866):

«اما كتاب چهارم كه مهمترين كتاب دنيا مى‏باشد قرآن است زيرا اين كتاب آسمانى است كه در دنيا تأثير گذارد نظير آنرا هيچ كتابى به خود نديده است، قرآن كتاب علمى، دينى، اجتماعى، تهذيبى، اخلاقى و تاريخى است مقرّرات و قوانين و احكام آن با اصول و قوانين و مقرّرات دنياى امروز تطبيق مى‏كند و براى هميشه قابل پيروى و عمل است هر كس بخواهد دينى را اختيار كند كه سير آن با تمدّن بشر پيشرفت داشته باشد بايد دين اسلام را اختيار نمايد و اگر خواهد كه معنى اين دين را بيابد به قرآن مراجعه كند. قرآن بهترين راهنماى يك عقيده قلبى دينى و توحيدى و اخلاق فاضله است.

در قرآن بهترين عبارات و عالى‏ترين جملات نازل گرديده است. اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدّى زيباست كه عقول فرزانگان را حيران ساخته است. قرآن كتابى است ابدى و جهانى.»

25. سديو مستشرق فرانسوى (1893- 1817):

«قرآن از آداب و حكمتها و تعليم و تربيت و پند و اندرز و آموزش و پرورش و هزاران امور ضرورى ديگر چيزى فروگذار نكرده است همه را گفته است ولى چه گفته ‏اى كه نه باارزش توان برابر و نه با ارزش توان سنجيد. غرض او از اين گفتار هدايت مردم، نشان دادن راه حق و طريق صواب بوده است از اصول پاكيزگى و نظافت در اين گلچين الهى چيزى ناگفته نمانده است و تمام مبادى و اصول اديان پيشين در آن ديده مى‏شود.»  

26. پرفسور آرتور آربرى انگليسى: (مترجم معروف قرآن):

«اين اعتقاد راسخ را پذيرفته‏ايم كه قرآن غير قابل ترجمه است ... در اين كوشش كه من براى تكميل و بهبود كار گذشتگانم انجام داده‏ام و براى تهيه چيزى كه شايد بعنوان يك انعكاس و لو بسيار ضعيف از متن فوق العاده بليغ قرآن پذيرفته شود من زحمتها كشيدم تا اوزان بسيار متنوّع آن‏را كه گذشته از خود موضوع اين ادعاى غير قابل انكار قرآن را تأئيد مى‏كند كه بزرگترين شاهكار ادبى نوع بشر است. و به ‏قول پيكتال در ترجمه قرآنش آن آهنگ غير قابل تقليد كه تنها اصواتش انسان را به گريه و جذبه مى‏كشاند تقريبا بطور كلّى، مورد غفلت مترجمان گذشته قرار گرفته است.»

27. ويل دورانت مورخ معروف معاصر:

«در قرآن چنانكه در «تلمود» است قانون و اخلاق يكى است، رفتار دينى در قرآن، شامل رفتار دنيوى نيز هست و همه امور آن از جانب خدا به‏وسيله وحى آمده است. قرآن شامل مقرّراتى در خصوص ادب و تندرستى و ازدواج و طلاق و رفتار با فرزند و برده و حيوان و تجارت و سياست و ربا و دين و عقود و وصايا و امور صناعت و مال و جريمه و مجازات و جنگ و صلح است ... مدّت 14 قرن قرآن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده و خاطرشان را تحريك كرده اخلاقشان را فرم داده و قريحه صدها ميليون مردم را صيقلى زده است. قرآن در جانهاى ساده، عقايدى آسان و دور از ابهام پديد مى‏آورد كه از رسوم و تشريفات ناروا و از قيد مراسم بت‏پرستى و كاهنى آزاد است و ترقّى اخلاق و فرهنگ مسلمانان به بركت آن انجام گرفته، و اصول نظم اجتماعى و وحدت اجتماعى و وحدت جمعى را در ميان آنان استوار كرده است و به پيروى مقرّرات بهداشتى ترغيب‏شان كرده و عقولشان را از بسيارى اوهام و خرافات و از ظلم و خشونت، رهايى داده است.»

28. مهاتما گاندى (رهبر فقيد هندوستان):

«از راه آموختن دانش قرآن هركسى به اسرار وحى و حكمتهاى دين بدون داشتن خصوصيات مصنوعى نائل مى‏شود.

در قرآن چيزى ديده نمى‏شود كه اعمال زور را جهت برگرداندن مذهب اشخاص، تجويز كرده باشد، اين كتاب مقدّس به ساده‏ترين وضع ممكن مى‏گويد عنف و اكراه در دين وجود ندارد.»

29. رودويل نويسنده انگليسى:

«اروپا نبايد فراموش كند كه مديون قرآن محمّدى است، زيرا قرآن بود كه آفتاب علم و دانش را در اروپا روشن نمود.»

30. مرمادوك (محقّق و مترجم انگليسى قرآن):

«آيات و كلمات قرآن در قلب و زبان ما جريان گرفته و با گوشت و خون و استخوان ما و آنچه در وجود ماست درآميخته است.»

31. لادين كوبولد انگليسى:

«تأثير قرآن در پيشرفت عرب و ايجاد تمدّن بزرگ قانون، قابل انكار نيست.

قرآن عربها را به جهانگردى وادار نمود به آنها نيرو و توانائى الهى بخشيد، تا توانستند به سهولت‏

امپراطورى‏هاى بزرگى را نابود سازند و در مقابل، حكومت عادلانه را تشكيل دهند بزرگترين فاتحين و جنگجويان با سالها صدمات و فداكارى‏ها، نتوانستند چنين قدرتى را از خود در تاريخ باقى بگذارند، به‏راستى قرآن را جمال، زيبائى، گيرائى، شيرينى، و نظم صحيح فراگرفته است كه هيچ كتاب ندارد. اين كتاب، از بسيار خواندن كهنه نمى‏شود، كلمات موزون و مسجّع دارد ولى در آن سجع وزنى پيدا نيست، شيرينتر از شعر است، ولى شعر نيست اين اعجاز فقط از قرآن است.»

32. دكتر ماركس انگليسى:

«قرآن شامل تمام پيامهاى خدائى است كه در تمام كتب مقدّسه عموما براى جميع ملل آمده و از آن‏جمله مسائلى است كه فكر و انديشه خداشناسى و يگانه ‏پرستى را تائيد نموده و وحدانيّت مصدرى را تثبيت مى‏كند، كه راهنمايان بشر و معلّمين بزرگ تعليمات خود را از آن گرفته و از آن استمداد مى‏جويند.

در قرآن آياتى موجود است كه اختصاص به طلب علم و دانش و تفكّر و بحث و تدريس دارد و چاره‏اى جز اين اعتراف ندارم كه اين كتاب محكم بسيارى از اشتباهات بشر را تصحيح كرد.»

33. دكتر موريس فرانسوى:

«محققا قرآن بهترين كتابى است، كه قلم صنع و دست هنر ازلى، براى بشر ظاهر ساخته است، قرآن برترين كتابى است كه عنايت ازلى به‏سوى بشر فرستاده است و آن كتابى است كه شك و ريب در آن راه ندارد.»

34. فيليپ خليل حتّى (مورّخ معروف):

«قرآن از همه كتابهايى كه عصر جديدى را بنياد كرده‏اند، تازه‏تر است و عرصه‏ى انتشار آن وسيع‏تر، قرآن كلام خدا است و آخرين كتاب وحى نازل شده از آسمان است اين كتاب الهى ازلى و غير مخلوق است آنچه از قرآن است و از حروف و قرائت و اساليب لغوى و مجازات كلامى مطابق است، به‏عينه، با امّ الكتاب يا لوح محفوظ كه در سماء علوى ابدالاباد وجود دارد.

قرآن از تمام معجزات بزرگ‏تر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند، هرآينه از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند ... مؤثّرترين قسمتهاى قرآن شريف كه به اعماق ضمير و درون نفس انسان نفوذ مى‏كند، آن قسمتى است كه از مسئله آخرت و عقبى سخن مى‏گويد و اوامر و احكام قرآنى منحصر به چند اصل نيست. مثلا قاعده احسان يكى از مقرّرات شريف قرآن است ... و مانند ديگر كتب آسمانى كه متضمّن تعاليم عاليه اخلاقى است و قرآن شريف آيات عديده‏اى كه نمونه اعلاى مكارم اخلاق است نازل شده است.»

35. دكتر گربنيه فرانسوى:

«من آيات قرآن را كه به علوم پزشكى و طبيعى ارتباط داشت، دنبال كردم و از كودكى آنها را فراگرفتم و كاملا بدان آگاه بودم و بنابراين دريافتم كه اين آيات از هرجهت با معارف و علوم جهانى، منطبق است ... هركس كه دست‏اندركار هنر يا علم باشد و آيات قرآن را با هنر علمى كه آموخته است مطابقه و مقايسه كند- به همان صورت كه من مقايسه كردم- بدون ترديد به اسلام خواهد گرويد: البته اگر صاحب عقلى سليم و بى‏ غرض باشد ....»

36. نولدكه، مترجم آلمانى قرآن (1920- 1836):

«قرآن بقوّه اقناع و نيروهاى برهان، دلهاى شنوندگان را بخود متوجه نموده و طرف خطاب قرار مى‏دهد و هميشه بر قلوب عناصرى كه از آن دور و مخالف و معاند بودند تسلّط يافت و آنها را بخود پيوسته و بدنى يگانه مى‏نمايد كه در آن روح حيات ثابت و برقرار دميده مى‏شود بلاغت قرآن و سادگى كه دارد، فضيلت آن به اوج كمال رسانده بواسطه اين كتاب‏  ملتى متمدن، از قبايل وحشى و بى‏تربيت، ايجاد گرديده و بدنيا تربيت آموختند. بيشتر خطابات وارده در آيات قرآن به لفظ يا أَيُّهَا النَّاسُ‏ و قسمتى در بيم و اندرز وعده به عذاب است در اوّل دوره نبوّت نازل شده كه تعداد مسلمانان در آن‏وقت كم بود و خطاب‏هائى كه به لفظ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا نزول نموده با آيات رحمت بعد از ازدياد مسلمين و مؤمنين مى‏باشد. آيات قرآن سراسر برهان و منطق است و چنان نيروى قانع ‏كننده در الفاظ آن موجود است كه هر شنونده دقيقى را به‏خود جذب مى‏كند و حتّى بر قلوب مخالفين خود نيز سلطه پيدا مى‏كند.»

37. پروفسور مونتگمرى وات، محقق انگليسى:

«قرآنى كه فعلا در دست است- خواه به زبان اصلى عربى باشد يا ترجمه انگليسى آن- مجموعه‏اى است از وحى و الهامات كه محمّد (ص)، دريافت داشته است. به‏طور كلى خدا گوينده است و مخاطب آنها محمّد (ص) يا مسلمانان يا عموم خلايق مى‏باشد.»

38. يكى ديگر از دانشمندان خارجى گويد

اولين صفت مشخصّه، سادگى و روشنى قرآن است با چنين طرزى آغاز مى‏گردد و واقعيّت به تمام معنى به نظر من يكى از شئون قرآن است بالأخره اين اوّلين و آخرين هنر كتابى است كه موجب بروز انواع هنرها مى‏گردد و هرگونه ارزش و احترام را براى پيرو خود بوجود مى‏آورد ....»

 

برگرفته ازکتاب:طبقات مفسران شيعه(عبد الرحيم عقيقى بخشايشى‏)       95    -102

 


برچسب‌ها: قرآن, دانشمندان
.: Weblog Themes By Pichak :.





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک