دین،اخلاق،ادبیات عرب
 
آگاهی وبصیرت

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هشتم آبان ۱۳۹۷ توسط جعفرکارگزار

نظریه درآمد مطلق کینز

بنابر عقاید کینز، درآمد واقعی و قابل تصرف، عامل عمده تعیین مخارج مصرفی است. این رابطه نه تنها برای یک فرد در جامعه، که برای کل اقتصاد نیز صحیح به نظر می رسد. به گفته خود کینز، در کتاب _نظریه عمومی اشتغال، بهره پول «درآمد کل» _قاعدتا متغیر اصلی است که مصرف یکی از عناصر تشکیل دهنده تابع تقاضای کل، بدان وابسته است.» کینز رابطه بین درآمد و مصرف را به صورت یک قانون روان شناسی مصرف توجیه می کند: «قانون اساسی روان شناسی، که هم به سبب علم آن  به طبیعت انسانی و هم بر پایه واقعیات مشروح تجربی، به حق و با کمال اطمینان بدان اتکا داریم، آن است که به طور کلی اشخاص وقتی درآمدشان زیاد می شود به طور متوسط مصرف خود را افزایش می دهند، ولی نه به قدر ازدیاددرآمدشان...».

نظریه درآمد نسبی دوزنبری

در این نظریه، دو نکته مهم و قابل قبول وجود دارد که در تحلیل های آتی استفاده می شوند. اول این که، دوزنبری معتقد است که مصرف جاری نه تنها به درآمد جاری بستگی دارد، بلکه با درآمد گذشته نیز ارتباط پیدا می کند. افراد، سطح مصرف خود را، آنچنان می سازند که نسبت به بالاترین درآمدشان در گذشته، تطابق داشته باشد، ولی اگر درآمد افراد نسبت به گذشته کاهش یابد، آنها ناگهان سطح مصرفی خود را تغییر نخواهند داد. بلکه در مقابل کاهش درآمد، از خود مقاومت نشان می دهند. این پدیده به اثر چرخ دنده ای معروف است.

موضوع دیگری که دوزنبری مطرح می کند، این است که رفتار مصرفی افراد به طور اساسی، اجتماعی است و سلیقه ها آنچنان با یکدیگر ارتباط دارد که ممکن است الگوی مصرف بیش از آنچه به درآمد خود فرد بستگی داشته باشد، به وسیله درآمد و مصرف دوستانش تحت تأثیر قرار بگیرد. فردی که ده هزار تومان درآمد دارد، اگر در محله فقیرنشینی زندگی کند، نسبت به زمانی که در محله ثروتمندان زندگی کند، مصرف کمتری خواهد داشت. دوزنبری این پدیده را اثر تظاهراتی یا نمایشی نامید.

نظریه درآمد دائمی فریدمن

وی بر این نکته تأکید می کند که درآمد دائمی و موقت افراد، هر دو دستخوش نوسان می شوند. چون مصرف کنندگان می توانند پس انداز کنند یا وام بگیرند، و 

چون می خواهند در دوره های مختلف زندگی میزان مصرف خود را یکنواخت کنند، مصرف در برابر درآمد موقت، از خود واکنش نشان نمی دهد. اصولاً مصرف به درآمد دائمی بستگی دارد.

3. پس انداز و مصرف، دو روی یک سکه اند. در واقع، پس انداز درآمدی است که مصرف نشده است. بر این اساس، می توان رابطه زیر را بیان کرد:

(درآمد قابل تصرف) (C)=Yd مصرف + پس انداز (S)

از این رابطه می توان فهمید که مصرف با پس انداز رابطه معکوس دارد؛ یعنی با هرگونه افزایش در میزان مصرف به همان اندازه پس انداز و در نتیجه سرمایه گذاری کاهش می یابد. از این جاست که نقش مصرف و الگوی مصرف در توسعه مشخص می شود که در فصل های آینده به آن پرداخته می شود.

4. از دیگر متغیرهای مؤثر بر مصرف، سلیقه است. سلیقه «یک پی آمد مربوط به سنت ها، فرهنگ و ارزش های حاکم است.» در ادبیات اقتصاد سرمایه داری، به منظور ساختن مُدل و الگوی تحلیلی و تجرید واقعیت، متغیر سلیقه و تمام عوامل و عناصر مؤثر در آن را تحت عنوان فرضِ «ثبات دیگر شرایط» از تحلیل خارج ساخته و تنها مؤلفه مؤثر بر رفتار مصرفی افراد را «درآمد» فرض می کنند. بدیهی است که چنین مُدلی، توانایی توصیف رفتار واقعی مصرف کنندگان را نخواهد داشت.

برگرفته ازکتاب:الگوی مصرف در اسلام و غرب/مجید نوریان.


برچسب‌ها: مصرف, الگوی مصرف, درآمد
.: Weblog Themes By Pichak :.





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک